کد خبر: ۹۷۶۰
۳۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰

نغمه‌ای برای شنیدن صدای کودکان ناشنوا

«مرکز توان‌بخشی کودک کم‌شنوا و ناشنوای نغمه» واقع در بولوار رضوی در دوران کوتاه فعالیتش سبب شده کودکان زیادی مشکل شنوایی را پشت سر بگذارند و با کلام زیبایشان با خانواده‌شان صحبت کنند.

زمانی که مادر، اسم کودک هشت ماهه‌اش را صدا زد، هیچ صدایی نشنید. او رادر آغوش کشید و روبه‌روی صورتش گرفت و گفت: مادر بخند، صدایم را می‌شنوی؟ با لبخندی از جنس شکوفه‌های بهاری، لب‌های لرزانش را تکان داد، اما مشخص بود که صدای مادر را نشنیده و فقط نگرانی چشمان مادر را خوب حس کرده بود.

دنیا مانند آواری بر سرش فروریخت، دستپاچه شد. اصلا تصورش را نمی‌کرد که روزی نتواند صدای تنها فرزندش را بشنود. حرف‌های کارشناس شنوایی‌سنجی باورش نمی‌شد، مگر می‌شود کودکش مادرزاد ناشنوا به دنیا آمده باشد. آنها که حتی جداندرجدشان کسی ناشنوا نبوده است! از آن روز دیگر نگاه، اشاره و سکوت معنای دیگری برایش داشت.

به دست‌های کودکش که حالا چهارساله شده، نگاه می‌کند، به چشم‌هایش و به آرامشی که در آن موج می‌زند. به لهجه صمیمی و صادقی که دارد، مگر باید هر حرفی را با کلام گفت؟ با همان کودکی‌اش خوب فهمیده که  باید فریادهایش را در سکوت بزند و واژه‌ها برای درک او محدود شده‌اند!

هر مادری در آرزوی تولد فرزندی سالم و تندرست است و در دوران بارداری آرزو می‌کند خدا به او فرزند سالمی بدهد، اما گاهی به دلیل مشکلات ژنتیکی یا بیماری‌های دوران بارداری، نوزاد دچار مشکلاتی می‌شود که والدین بهت زده به این اتفاق سردرگم می‌شوند. به بهانه هشتم مهر روز ناشنوایان به یکی از مراکز توان‌بخشی ناشنوایان در محله پیروزی سری می‌زنیم تا با فعالیت‌های آن بیشتر آشنا شویم.    

 

سکانس اول، کودکان با دوستانشان می‌روند

هر روز صبح بین ساعت ۷:۳۰ تا ۷:۴۵ در ایستگاه اتوبوس بولوار رضوی منتظر اتوبوس بودم تا به سرکار بروم. بعد از چند روز موضوعی توجهم را به خود جلب کرد. هر روز ماشین‌هایی را مشاهده می‌کردم که در مقابل مرکزی شبیه مهدکودک توقف می‌کردند و بچه‌ها پیاده می‌شدند و به سمت مرکز می‌رفتند.

اما رفتار این کودکان بیش از هر چیزی توجه من را جلب می‌کرد. تصورش را بکنید ماشینی در کنار شما نگه دارد و هفت هشت کودک بین سنین سه تا چهار سال پیاده شوند.

بیشتر شان خواب بودند و راننده سعی می‌کرد آن‌ها را بیدار و به سمت مرکز هدایت کند، برای همین نمی‌توانست هم حواسش را به کودکان بدهد که به سمت مرکز بروند و هم کودکان دیگر را بیدار کند، اما جالب است کودکانی که هوشیارتر بودند، دوستانشان را هدایت می‌کردند و دست آنها را می‌گرفتند و به سمت مرکز می‌بردند.

گاهی این کودکان آن‌قدر خواب‌آلود بودند که مسیر را اشتباه می‌رفتند و راننده مجبور می‌شد به سختی آنها را جمع‌وجور کند، وقتی هم جلوی در می‌رسیدند دستشان به زنگ نمی‌رسید و بالا و پایین می‌پریدند تا زنگ بزنند و یک نفر در را باز کند، بعضی‌ها هم به در تکیه می‌دادند و از خدا خواسته این چند دقیقه را می‌خوابیدند.

انگار به دیدن این صحنه عادت کرده بودم و سعی می‌کردم زمانی سر ایستگاه برسم که با آنها روبه‌رو شوم.   

 

سکانس دوم، ترس اجازه درمان نمی‌داد

یکی از والدینی که دخترش مشکل شنوایی دارد وقتی با من صحبت می‌کرد اشک در چشمانش حلقه زده بود و بغضش را فرومی‌خورد و اجازه نمی‌داد دانه‌های اشک، صورتش را خیس کند. آهسته و آرام صحبت می‌کرد و هر وقت به اسم فرزندش می‌رسید دوباره بغض می‌کرد.

او می‌گوید: فرزندم حدود دو سال داشت که به شنوایی او شک کردم. گاهی به صدایم پاسخ می‌داد، اما گاهی هم بی‌توجه بود. از این می‌ترسیدم که نکند فرزندم مشکل شنوایی داشته باشد، برای همین خودم را دلداری می‌دادم که «نه این اتفاق نمی‌افتد، چرا فکر بد می‌کنی و هزاران، اما و اگر دیگر»، اما آخر دلم آرام نگرفت و دل به دریا زدم و او را نزد متخصص بردم.

آنچه می‌ترسیدم برایم اتفاق افتاد و پزشک گفت: فرزندتان مشکل شنوایی دارد و بهتر است هر چه زودتر اقدام کنید. دیگر نتوانست خودش را کنترل و اشکش را پنهان کند، قطرات اشک صورتش را خیس کرد، اما برای ادامه صحبت خودش را جمع‌وجور کرد و لبخندی تلخ زد و ادامه داد: انگار دنیا روی سر من و همسرم خراب شد و همه چیز فرو ریخت، نمی‌دانم چرا؟ شاید به این دلیل که همیشه از اینکه فرزندم مشکلی داشته باشد می‌ترسیدم، نمی‌دانم، اما در هر صورت تحملش برای من و همسرم سخت بود ولی چاره‌ای نداشتیم باید با آن کنار می‌آمدیم.

از همان لحظه تصمیم گرفتیم به دنبال راه‌حل باشیم و این موضوع را به راحتی رها نکنیم. برای همین از پزشکش خواستیم ما را راهنمایی کند و از همان لحظه اقدامات لازم برای تهیه سمعک را انجام دادیم.

روز بعد او را در مرکز توان‌بخشی ثبت‌نام کردیم و خدا را شکر می‌کنم که خودم را نباختم و درمانش را دنبال کردم و الان نیز فرزندم مانند سایر کودکان است و مشکلی ندارد.

اکنون یک فرزند دارم. دوست دارم فرزند دیگری به دنیا بیاورم، اما می‌ترسم که او نیز با این مشکل مواجه شود برای همین هنوز تصمیم درستی در این زمینه نگرفته‌ام.

نکته مهمی که این افراد به آن تاکید داشتند پیگیری مشکل کودک و انجام کار‌های توان‌بخشی ویژه کودکان از همان ابتدا بود. وقتی به این موضوع توجه می‌کنیم متوجه می‌شویم که آنها این مسیر را تجربه کرده‌اند و اکنون نتیجه‌اش را دیده‌اند، به همین دلیل است که به دیگران توصیه می‌کنند از سلامت فرزندانشان غافل نشوند. 

  

«مرکز روزانه توان‌بخشی خانواده و کودک کم‌شنوا و ناشنوای نغمه» با ناشنوایی کودکان مبارزه می‌کند

 

سکانس سوم، دنیا بر سرم آوار شد

سن و سال زیادی ندارد، اما چهره‌اش شکسته شده. وقتی صحبت می‌کند مشخص است که غم درونش را پنهان کرده و نمی‌گذارد این غم و غصه به دیگران منتقل شود.

اسدی، مادر یکی از دانش‌آموزان مرکز می‌گوید: فرزند اولم مشکل شنوایی داشت و برای اینکه فرزند دومم دچار این مشکل نشود از همان ابتدا با مشورت پزشک، باردار شدم و در دوران بارداری نیز تحت نظر پزشک بودم، حتی از نظر ژنتیکی این موضوع را بررسی کردیم تا کودکی سالم به دنیا بیاورم.

بعد از تولد فرزند دومم از همان ابتدا پزشکان این اطمینان را به من دادند که دخترم سالم است و هیچ مشکلی ندارد، آن‌قدر از شنیدن این ماجرا خوشحال بودم که در پوست خودم نمی‌گنجیدم. همه به من می‌گفتند چقدر سرحال شده‌ای. انگار دوباره جان گرفته بودم، اما این شادی زیاد ادامه نداشت.

هشت ماه بیشتر از تولد فرزندم نگذشته بود، با توجه به اینکه فرزند اولم هم این مشکل را داشت، توانستم تا حدودی آن را تشخیص بدهم. ابتدا او را نزد متخصص نوزادان بردم، پزشک به من اطمینان داد فرزندم سالم است، اما باز هم دلم آرام نگرفت و او را نزد متخصص شنوایی‌سنجی بردم که در کمال ناباوری به من اعلام کرد ناشنوایی فرزندت پیشرفته است و زودتر باید اقدام کنی.

خیلی دلم شکست، آن همه شور و نشاط از اینکه فرزند دومم سالم است همه از بین رفت. زانوانم توان نداشت و احساس درماندگی می‌کردم. آن‌قدر دل‌شکسته بودم که وقتی از مقابل حرم امام رضا (ع) رد شدم به آقا سلام نکردم و صورتم را برگرداندم. یک‌سره گریه می‌کردم. آرام و قرار نداشتم و نمی‌دانستم چه‌کار کنم.

آن‌قدر گریه و شیون می‌کردم که همسرم من را به حرم برد. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم آن شب در حرم خیلی گریه کردم، اما هم‌جواری با امام رضا (ع) باعث شد دلم آرام بگیرد. از فردای آن روز کودکم را در مرکز توان‌بخشی ثبت‌نام کردم و اقدامات لازم از جمله استفاده از سمعک و کاشت حلزون را انجام دادیم.

جالب است بدانید او هر روز از طلاب به رضاشهر می‌آید تا فرزندش مانند سایر کودکان در سلامت باشد. الان خوشحال است که دیر نشده و فرزندش مانند سایر کودکان می‌شنود و صحبت می‌کند.    

مادران وقتی شدند کودکشان مشکل شنوایی دارد باید او را نزد متخصص برده و پس از تجویز متخصص، سمعک تهیه کنند 

 

سکانس چهارم، از نظر علمی ناشنوا نداریم

«مرکز روزانه توان‌بخشی خانواده و کودک کم‌شنوا و ناشنوای نغمه»  واقع در بولوار رضوی میزبان کودکان ناشنوا و کم‌شنوای مشهد است. این مرکز با خدمات ویژه‌ای که به کودکان می‌دهد در دوران کوتاه فعالیتش توانسته در این زمینه موفق عمل کند و سبب شده کودکان زیادی این مشکل را پشت سر بگذارند و با کلام زیبایشان با خانواده‌شان صحبت کنند.

روزی را که برای مصاحبه به این مرکز رفتم، فراموش نمی‌کنم. برخلاف تصور که فکر می‌کنید مرکز ناشنوایان جایی ساکت است، بچه‌های مرکز نغمه پرسروصدا بودند. آنها برخلاف تصور ما صحبت می‌کردند و مانند سایر کودکان دادوبیداد راه انداخته و مرکز را روی سرشان گذاشته بودند. احساس کردم مربیان آنها باید خیلی حوصله داشته باشند.

مسئول فنی مرکز توان‌بخشی نغمه می‌گوید: در این مرکز توان‌بخشی، کودکان زیر شش سال پذیرفته می‌شوند تا آموزش‌های لازم توان‌بخشی را فراگیرند. کودکان در سه رده سنی زیر یک‌سال، یک‌سال تا یک‌سال‌ونیم و یک‌سال‌و‌نیم به بالا تقسیم‌بندی می‌شوند.

در این مرکز مادران کودکان زیر یک‌سال را مشاوره می‌دهیم که چگونه با فرزندانشان رفتار کنند و آوا‌ها را به آنها یاد بدهند. کودک یک‌سال تا یک‌سال‌ونیم به همراه مادرش به مرکز می‌آید و آموزش‌ها و مشاوره‌های لازم را می‌بیند و از یک سال‌و‌نیم به بعد کودک تنها به مرکز می‌آید و آموزش می‌بیند.

فاطمه عبداللهی توصیه می‌کند: مادران همین که متوجه شدند کودکشان با مشکل شنوایی مواجه است او را نزد متخصص برده و پس از تجویز متخصص، بلافاصله برای او سمعک تهیه کنند و را برای توان‌بخشی فرزندشان آموزش ببینند.

همچنین فراموش نکنند بهتر است روش‌های اشاره و لب‌خوانی را کنار بگذارند و با این شیوه شانس صحبت‌کردن را از فرزندانشان نگیرند. در حال حاضر بیشتر کودکانی که در مراکز توان‌بخشی دوره‌های لازم را دیده‌اند به مدارس عادی می‌روند و مشکلی ندارند.

وی ادامه می‌دهد: آموزش‌های ما به دو گروه آموزش‌های عادی و تخصصی تقسیم می‌شوند؛ آموزش‌های عمومی توسط مربیان باتجربه در طول هفته و آموزش‌های تخصصی از جمله تربیت‌شنوایی و گفتاردرمانی،  هفته‌ای یک‌بار برگزار می‌شود.

وی می‌افزاید: از نظر علمی ناشنوا نداریم و بیشتر کودکان با هر افت شنوایی صدا‌های بم را می‌شنوند. شروع کار‌های توان‌بخشی با صدا‌هایی است که کودک آن را می‌شنود. هر چند ما نمی‌توانیم معجزه کنیم، اما می‌توانیم تا حدودی مشکل کودکان را برطرف کنیم.    

 

«مرکز روزانه توان‌بخشی خانواده و کودک کم‌شنوا و ناشنوای نغمه» با ناشنوایی کودکان مبارزه می‌کند

 

سکانس پنجم، توصیه‌های اولیه

مشکلات سیستم شنوایی و به‌طور خاص کاهش قدرت شنوایی مسئله‌ای است که کودکان هم از آن در امان نیستند. اگر هرکدام از علائم و رفتار‌های زیر را در کودک خود مشاهده کردید، بهتر است یک پزشک متخصص‌شنوایی فرزند شما را معاینه کند.

این علائم عبارتند از: کودک ناهماهنگ به صدا‌ها پاسخ بدهد. در صحبت‌کردن و یاد گرفتن کلمات تاخیر داشته باشد. گفتارش نامشخص و نامفهوم است. صدای لوازم الکترونیکی مانند تلویزیون و رادیو را بیش از اندازه بلند می‌کند.

معمولا در برابر صحبت‌های شما می‌پرسد «چی؟» زمانی که صدایش می‌کنید پاسخ نمی‌دهد. بدیهی است که شنیدن و حس شنوایی برای رشد گفتار و زبان، برقراری ارتباط و یادگیری واجب و ضروری است.

پس کودکانی که مشکلات شنوایی داشته باشند، مشکلات جدی‌تری در آموزش و پیشرفت خواهند داشت. هرقدر این کاهش شنوایی در زندگی کودک زودتر اتفاق بیفتد، اثرات جدی‌تری بر رشد وی به جا خواهد گذاشت.

* این گزارش چهارشنبه، ۱۰ مهر ۹۲ در شماره ۷۳ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.  

 

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44